نیاز شما به بهترین بودن مانع از موفقیت تجارت شما می شود

ساخت وبلاگ

نیاز شما به درست بودن مانع موفقیت تجارت شما می شود

آیا تا به حال کلمه "Atychiphobia" را شنیده اید؟ این ممکن است شما را به عنوان یک کلمه پیچیده و عجیب به نظر بیاورد (و همینطور است)، اما به زبان ساده، به عنوان ترس فلج کننده از شکست تعریف می شود. من سال‌های زیادی از عمرم را صرف تلاش برای رهایی از این ترس کرده‌ام و در طول مسیر، حقایق خاصی را در مورد واقعیت تجربیاتمان آموخته‌ام که می‌خواهم در این مقاله با شما به اشتراک بگذارم.

همه ما عباراتی مانند "اشتباه کردن خوب است" را شنیده ایم. "هرکسی میتونه اشتباه کنه"؛ «این با سقوط است که یاد می‌گیریم» و غیره. این‌ها بسیار درست هستند، اما این روزها آنقدر به اشتراک گذاشته می‌شوند - به‌ویژه از طریق رسانه‌های اجتماعی - که احساس می‌کنم این بدیهیات دیگر به اندازه گذشته تأثیرگذار نیستند. در حالی که ممکن است معنای آنها را درک کنیم، وقتی به ما به عنوان افراد می رسد، همین جا و همین حالا، اگر اشتباه ما ثابت شود، ناگهان ناامیدی، نارضایتی، خشم، عصبانیت... شما نام ببرید.

درک چیزی به طور خودکار ما را قادر نمی سازد تا بر اساس آنچه می فهمیم عمل کنیم. به عبارت دیگر، تفاوت بزرگی بین درک درست بودن چیزی و باور از یک هسته عمیق تر به درستی چیزی وجود دارد. دلیل آن این است که وقتی شما باور دارید که چیزی درست است، معمولاً رفتارهای شما با آن باور هماهنگ است.

ما به درستی می دانیم که اکثر مردم هر کاری که می توانند انجام می دهند تا اشتباه نکنند. من فکر می کنم این یک مشکل است، نه تنها برای ما به عنوان تاجر بلکه به عنوان یک فرد. علاوه بر این، این یک مشکل برای همه ما به عنوان یک فرهنگ است. بنابراین کاری که امروز می‌خواهم انجام دهم این است که اول از همه در مورد اینکه چرا ما در داخل این نیاز گیر کرده‌ایم صحبت کنم و دوم اینکه چرا این یک مشکل بزرگ است. و در نهایت، امیدوارم بتوانم شما را متقاعد کنم که خارج شدن از این احساس امکان پذیر است – و اگر این کار را انجام دهید، این تنها بزرگترین جهشی است که می توانید به جلو انجام دهید، نه تنها موفقیت در بازار، بلکه همچنین آزادی به عنوان یک فرد.

بیشتر بدانید:

راهنمای نهایی بازی ذهنی تجارت

 
چرا ما در این گیر کرده ایم باید درست باشد

علت نسبتاً موذیانه است و به هسته اساسی جامعه ما می رود. روند آموزشی فعلی ما نه برای آموزش واقعی کودکان بلکه برای پرورش کارمندان خوب انجام شد. این کارگران بسیار ماهر باید بتوانند فکر کنند و ایده های جدیدی ارائه دهند، اما همچنین باید کارمندان خوبی باشند و آنچه را که به آنها گفته می شود انجام دهند. این امر از طریق فرآیند آموزشی ما به دست می‌آید که در آن به بچه‌ها آموزش داده می‌شود آنچه را که به آنها آموزش داده می‌شود بیاموزند. آنها با حقایق تغذیه می شوند. آنها بر روی آن حقایق آزمایش می شوند و کسانی که کمترین اشتباه را مرتکب می شوند باهوش ترین افراد در نظر گرفته می شوند. کسانی که کمترین امتیاز را دارند از درد شرم رنج می برند.

سیستم آموزشی هیچ زمانی را به ما آموزش نمی دهد که چگونه از اشتباهات خود درس بگیریم و چگونه از شکست بازگردیم، اما این در وهله اول برای یادگیری واقعی بسیار مهم است. جامعه به عنوان یک کل ما را به حاشیه رانده می کند، اگر استانداردهای آن را رعایت نکنیم. ما را مشروط به زندگی همیشه در تلاش برای کمال می کند - حتی زمانی که چنین چیزی وجود ندارد.

ما در اوایل یاد می گیریم که از تجربیات دردناکی که در نتیجه اشتباه و شکست به وجود می آیند اجتناب کنیم و اشتیاق به درست بودن پیدا می کنیم. برای آن دسته از ما که برای تبدیل شدن به تاجران، کارآفرینان و مبتکران خودکفا و خودراهبر سفری را آغاز می کنیم، سفر خود را کاملاً بدون آمادگی برای واقعیتی که در انتظارمان است آغاز می کنیم.

به جای جریان یافتن و انطباق با عدم قطعیت، ما ناامیدانه سعی می کنیم آن را حتی در جایی که وجود ندارد - و نمی تواند - ایجاد کنیم! به‌عنوان معامله‌گر، ما می‌خواهیم این حس اطمینان را داشته باشیم که تجزیه و تحلیل و شاخص‌های متعدد در نمودارهای ما به نظر می‌رسد به ما می‌دهند، و منیت‌های ما در هر معامله‌ای که انجام می‌دهیم آویزان است.

حرکت های بالا و پایین در بازارها باعث می شود خلق و خوی ما مانند یک آونگ در نوسان باشد. و هنگامی که ثابت شود اشتباه می کنیم، عصبانی می شویم زیرا با توجه به چیزهایی که آموخته ایم و به آن اعتقاد پیدا کرده ایم، اشتباه گرفتن به این معنی است که مشکلی در ما وجود دارد! بنابراین ما به طور طبیعی اصرار می کنیم و بیشتر تلاش می کنیم تا درست باشیم زیرا این همان چیزی است که احساس می کنیم باید انجام دهیم. این به ما احساس باهوشی، مسئولیت پذیری، با فضیلت و امنیت می دهد. اما این یک مغالطه و یک چرخه بی پایان است مگر اینکه یاد بگیریم از آن خارج شویم.

اندازه گیری دقیق واقعیت

انعطاف ناپذیری میانه روی می آورد و اذعان به این واقعیت به ما امکان می دهد بازی را متفاوت انجام دهیم. ما باید یاد بگیریم که نیاز خود را به درست بودن کنار بگذاریم و در عوض عدم اطمینان را بپذیریم. این تنها راه برای تغییر تجربه ما از معامله به چیزی است که واقعاً رضایت بخش است. ذهنی باز مانند آسمان به ما این امکان را می دهد که ببینیم:

    ما روی هیچ چیز کنترل نداریم! ما در دنیایی از علت و معلول زندگی می کنیم و واقعیت زندگی ما نتیجه مستقیم علل (واقعی و قبلی) است که هیچ کنترلی بر آنها نداریم. این توسط عوامل مختلفی تعیین می شود که ما نمی توانیم آنها را بررسی کنیم. آیا فکر می کنید روی افرادی که اینقدر بر زندگی ما تأثیر می گذارند کنترل دارید؟ آیا قدرت طاقت فرسای طبیعت را در اختیار دارید؟ آیا فکر می کنید کنترل بازارها را دارید؟ این کنترلی که فکر می کنیم داریم…. این یک توهم است!
    اکثر اوقات تصمیمات ما جانبدارانه است. بسیاری از ما دوست داریم باور کنیم که نظرات ما با توجه دقیق، منطقی و عینی به ایده ها، حقایق، پارامترها و غیره جعل شده است. از سلامت در واقعیت، اغلب ما عقاید خود را بر اساس باورهای خود قرار می دهیم، که می تواند رابطه ناخوشایندی با واقعیت ها داشته باشد.
    تفسیر در درون ما اتفاق می افتد. محیطی که ما را احاطه کرده است - از جمله بازارها - اطلاعاتی را که ارائه می دهد تفسیر نمی کند. خوب، بد، درست، غلط ایده های ذهنی هستند و به شدت در ذهن ما رخ می دهند.

دانستن این حقایق مهم است زیرا به ناکارآمدی انعطاف ناپذیری ما اشاره می کند - که واقعاً دلیل ناتوانی ما در حفظ نتایج مثبت معاملات است! نیاز خود را به درست بودن کنار بگذارید، کل تجربه شما از تجارت تغییر خواهد کرد!

برای آشنایی با 10 قانون برتر برای تجارت موفق روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.investopedia.com/articles/trading/10/top-ten-rules-for-trading.asp

 
چگونه می توان این نیاز را که همیشه بخواهیم درست باشد کنار بگذاریم

من نمی توانم به شما یک قرص جادویی قول بدهم که بتوانید آن را بخورید و فوراً باعث شود نسبت به خودتان مدارا و دلسوزتر شوید. و هر چیزی که من از آن دفاع می کنم تنها در صورتی به شما نتیجه می دهد که مانند من به طور منظم آن را تمرین کنید.

    درک زمانی که احساس می کنید می خواهید حق با شما باشد اولین قدم است. سعی کنید زمانی که در یک موقعیت استرس زا هستید، هوشیاری برای مشاهده بدن و ذهن خود ایجاد کنید. بدن شما علائم زیادی را نشان می دهد که می توانید در مورد آنها پرس و جو کنید. اغلب خواهید دید که استرس شما نتیجه مقاومتی است که در زمانی که می خواهید در مورد چیزی درست عمل کنید نشان می دهید. آگاهی ناگهان به شما مزیت انتخابی می دهد که قبلاً نداشتید، و این بسیار قدرتمند است!
    درک کنید که اشتباه کردن اشکالی ندارد (واقعاً اشکالی ندارد!). اما سعی کنید به جای تکرار این عبارات در ذهن خود واقعاً مراقب آن عبارت باشید و تلاش کنید تا اهمیت آن را عمیقاً درک کنید. موفقیت در بازار بادوام یک فرآیند است، هرگز یک خط مستقیم نیست. اگر پیگیر هستید؛ اگر در بازارها فعال بمانید و تجارت کوچک داشته باشید، تمرین شما را بهتر می کند. و در مکان بهتری برای درس گرفتن از اشتباهات خود خواهید بود.
    اشتباه بودن چه حسی دارد؟ من فرض می‌کنم پاسخ شما "وحشتناک"، "خجالت‌آور"، "ناامیدکننده" است. اما اجازه دهید این سوال را دوباره بیان کنم: درک اینکه اشتباه می کنید چه احساسی دارد؟ فهمیدن اینکه اشتباه می کنید می تواند مانند همه موارد بالا باشد - به علاوه، بسیاری چیزهای دیگر. می‌تواند ویران‌کننده باشد، می‌تواند افشاگر باشد، در واقع می‌تواند بسیار خنده‌دار باشد، اما اگر واقعاً به آن فکر کنید، اشتباه کردن چیزی نیست. وقتی در مورد چیزی اشتباه می کنیم – نه زمانی که متوجه می شویم، بلکه قبل از آن – اصلاً احساس اشتباه نمی کنیم، در واقع احساس می کنیم که درست است. بنابراین ما کسانی هستیم که با مجموعه ای از باورهای خود زمینه را پشت تجارب خود قرار می دهیم. و این امکان وجود دارد که نحوه زندگی ما در هر تجربه را تغییر دهیم. ما فقط باید دیدگاه خود را در مورد معنای واقعی اشتباه برای ما تغییر دهیم. آیا این به معنای شرم، عصبانیت و دیگر حالات محدود کننده ذهن است یا دسیسه، بی طرفی، انگیزه، فرصت یادگیری؟ در هر صورت ما واقعیت خودمان را می سازیم!

دانشمند زندگی خود شوید. پیشرفت انسان بر اصول تحقیقات علمی استوار است. هنگامی که یک آزمایش علمی انجام می شود، نتایج زیادی نشان داده می شود - نتایج مثبت، نتایج منفی - اما همه نتایج نقاط داده هستند. این گونه است که دانشمندان شکست ها را فقط به عنوان نقاط داده در نظر می گیرند. معامله گر حرفه ای رویکرد مشابهی را اتخاذ می کند. هر معامله - برنده یا بازنده - فقط نقاط داده است. زمانی که ما دانشمند زندگی خود می شویم، ذهن خود را از انگ احساسی مرتبط با اشتباهات، شکست ها و اشتباه کردن رها می کنیم.

 
نتیجه

ما برای رنگ آمیزی به زندگی خود به لحظاتی غافلگیرکننده، معکوس و «اشتباه» نیاز داریم. و فقط تا جایی که یاد بگیریم خودمان را از باورهایی که ماهیتشان محدودکننده هستند جدا کنیم، می‌توانیم در هر کاری که انجام می‌دهیم، رضایت واقعی پیدا کنیم، بیشتر در هر چیزی که هستیم. این حقیقت که از زاویه درست دیده می شود، می تواند کاملاً رهایی بخش باشد. از آنجایی که ما نمی‌توانیم چیزی را که خارج از خودمان است کنترل کنیم، باید یاد بگیریم که با هر چیزی که از کنترل ما دور است در صلح باشیم. وقتی در میان عدم اطمینان احساس راحتی را در خود پرورش می دهیم، اجازه می دهیم همه چیز آنطور که آنها می خواهند اتفاق بیفتند. و این رها شدن از تلاش، آرزو و خواستن حق با ما، این پتانسیل را دارد که نه تنها نتایج معاملاتی ثابت، بلکه رفاه احساسی را نیز برای ما مهندسی کند. این تنها بزرگترین جهش اخلاقی، فکری و خلاقانه ای است که می توان انجام داد.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره فارکس این مطلب را بخوانید!

بورس و فارکس...
ما را در سایت بورس و فارکس دنبال می کنید

برچسب : فارکس, نویسنده : وحید رحمتی vahidrahmati بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 22:53